کد مطلب:129520 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:236

حائر و حیر
یاقوت حموی گوید: حایر در اصل به معنای حوضی است كه سیلاب در آن می ریزد، و از ایـن رو بدین نام خوانده شده كه آب درون آن، سرگردان است و بالا و پایین مـی رود... و بـیـش تر مردم حائر را حیر گویند؛ و حائر، قبر حسین بن علی (ع) است... ابوالقاسم گوید: حائر جمع بسته نمی شود؛ زیرا نام محل دفن حسین بن علی (ع) است. اما حیران (جـمع حایر) به معنای تالاب است.البته اگر مراد كربلا باشد، حیر گویند بی آن كه این واژه را به چیزی اضافه كنند... [1] .


ابن منظور گوید... حائر به معنای سرگردان شدن و چرخیدن آب و نیز بر معنای جای جمع شدن آب است... و حائر یعنی كربلا به یكی از دو معنای یاد شده است.... [2] .

هنگامی كه دیزج در سال 236، به فرمان متوكل برای از میان بردن نشانه ها و آثار قبر امام حسین (ع) آب را در آن جاری ساخت، آب در آن سرگردان بالا و پایین می رفت. [3] .

دكـتـر مـصـطـفی جواد گوید: یاد آور شدیم كه حائر نامی عربی است؛ و اعراب از دوران جـاهـلیـت در این سرزمین سكونت گزیده اند. بنابراین ناگزیر باید پیش از به شهادت رسـیـدن امـام حـسـیـن (ع) مشهور بوده باشد؛ زیرا این نامگذاری و حیر و حیره از یك ریشه اند. [4] .

ولی دكـتـر عـبـدالجـواد كـلیـدار پنداشته است كه در تاریخ یا حدیث، پیش یا در اثنا یا انـدكـی پـس از واقـعه ی طف، از كربلا به نام حائر یا حیر یاد نشده است؛ زیرا روایاتی كه در آن رسول خدا (ص) از كشته شدن حسین (ع) در سرزمین كربلا خبر می دهد، همه ی نام ها، جز حائر را در بر دارد. [5] .

ولی طبری در تاریخ خویش به نقل از قاسم بن یحیی می نویسد: رشید در پی ابن ابی داوود و خـدمـتكاران قبر حسین بن علی (ع) فرستاد. گوید: پس آنان را آوردند. آن گاه حسن بن راشد بن ابی داود نگریست و گفت: تو را چه شده است؟ گفت: این مرد یعنی رشید در پـی من فرستاده و مرا احضار كرده است؛ و من از او بر جان خویش ایمن نیستم. گفت: چون بر او وارد شدی و از تو پرسید، بگو كه حسن بن راشد مرا در آن جا گماشته است.

چـون بـر رشـید وارد شد همین سخن را گفت: او گفت: گمان ندارم كه این كار حسن باشد، حـاضـرش كنید! چون حاضر شد، گفت: چرا این مرد را در حَیر گماشته ای!؟ گفت: خدای آن كـس كـه وی را در حـَیـر گـمـاشـت بـیـامرزد: ام موسی مرا فرمان داد كه او را بر آنجا بـگـمارم و ماهانه سی درهم بر او مقرر سازم. گفت: او را به حَیر باز گردانید و آنچه را ام مـوسـی بر


او مقرر كرده است، مقرر دارید؛ و ام موسی مادر مهدی است... [6] شـایـد نـخـسـتـیـن بـار در مـتـون دیـنـی، نـام «حـائر» در روایـت های مـنـقـول از امـام صادق آمده باشد كه حضرت در آنها برخی راه های زیارت سیدالشهدا را بـه اصـحـابـش تـعـلیـم داد. مـانـنـد روایـتـی كـه یـوسـف بـن كنانی از ابی عبداللّه (ع) نـقـل مـی كـنـد: فرمود: چون به قبر حسین (ع) رسیدی به فرات برو و در برابر قبرش غـسـل كن و به سمت او باش و باید كه آرام و با وقار باشی تا آنگاه كه از سوی شرقی به حائر در آیی و هنگام ورود بگو...» [7]

نـیز در روایتی از حسن بن عطیه به نقل از ابی عبداللّه (ع) آمده است: «فرمود: چون به حـائر وارد شـدی بـگـو...» [8] ؛ و دیـگـر روایـت هـایـی كـه از امـام صـادق (ع) نقل شده است. [9] .

مقصود از حایر در آن دوران، محوطه ی واقع در درون دیوار بارگاه حسین بود. [10] ایـن اعـتـقـاد را هـم لغـت و هـم قراین و روایات تأیید می كند، زیرا حائر در لغت به معنای فـضای پیرامون خانه و یا چیزی كه از هر سوی بدان احاطه دارد می باشد؛ چنان كه می گویند: «این خانه حائری وسیع دارد...» [11] .


پس از آن، كاربرد این نام وسعت یافت تا آن كه تنها مقصود از آن، كربلا گردید.

مـمـكـن اسـت گـفـتـه شـود كـه كـربـلا از روزگـار جـاهـلیـت محل زندگی اعراب بوده و «حَیر» بدون اضافه نامیده می شده است - همان طور كه یاقوت نوشته است -؛ اما پس از غلبه ی نام «حائر» بر كربلا كاربرد آن اندك شد؛ به ویژه پس از آن كـه نـام حـائر از حـرمت و قداست نیز برخوردار گردید؛ و در فقه و روایت برای آن اعمال و احكامی وضع گردید. [12] . [13] .


[1] معجم البلدان، ج 2، ص 208.

[2] لسان العرب، ج 4، ص 223.

[3] ر.ك: تـاريـخ كـربـلاء، عـبـدالجـواد كـليـدار، ص 60 بـه نقل از تاريخ مرقد الحسين و العباس (ع)، ص 27.

[4] موسوعة العتبات المقدسه، ج 8، ص 23.

[5] تاريخ كربلاء، ص 65.

[6] تـاريـخ الطـبـري، ج 6، ص 536 ـ 537؛ «مـي بـيـنـم كه رشيد هر چند از آنان درگذشت و در ظاهر آنچه را كه مادر مهدي پيش تر مقرر كرده بود، مورد تأييد قرار داد؛ ولي در همان لحظه تصميم به كاري وحشتناك تر و بزرگ تر گرفت ـ چنان كه حوادث آيـنـده آن را اثـبـات كرد ـ خشم شديد نسبت به خاندان پيامبر (ص) وي را بر آن داشت كـه كـربـلا را از بـنـيـاد ويـران سـازد. در نـتـيـجـه در هـمـان سـال (193) پـيـش از آخـريـن سال عمر خويش، با عزم جزم فرمان داد كه حاير و گنبد و بـارگـاه و سـراهـاي مـجـاور را از پـايه ويران كنند و درخت سدره را از ريشه بر كنند و بـراي آن كـه هـمـه ي آثـار قـبـر شـريـف پـاك شـود زمين را شخم بزنند. اين مطلب را شمار بـسـيـاري از مـورخان نقل كرده اند. شيخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسي در كتاب «امالي» بـه سندش از يحيي بن مغيره رازي نقل مي كند: نزد جرير بن عبدالمجيد بودم كه مردي از عـراق سـررسـيد. جرير از اخبار مردم پرسيد و او گفت: رشيد را در حالي ترك گفتم كه قـبر حسين را ويران كرده بود؛ و فرمان داد سدره را ببرند و چون بريده شد جرير دست بـلنـد كـرد و گـفـت: اللّه اكـبـر! در حـديثي از رسول خدا (ص) به ما رسيده كه سه بار فرمود: «خـداوند لعنت كند قطع كننده سدره را،» و ما تا به امروز معنايش را نمي دانستيم؛ زيـرا مقصود از قطع سدره تغيير قتلگاه حسين است، به طوري كه مردم جاي قبر وي را نشناسند» (ر.ك: تاريخ كربلاء، ص 34.).

[7] كامل الزيارات، ص 221، حديث شماره 3.

[8] همان، ص 213، باب 79، شماره 1.

[9] همان، ص 217، باب 79، شماره 2.

[10] ر.ك: مجمع البحرين، ج 5، ص 280.

[11] لسان العرب، ج 4، ص 223.

[12] براي آگاهي بيش تر ر.ك: تاريخ كربلاء، نوشته دكتر عبدالجواد كليدار.

[13] نويسنده ي محترم، موارد ديگري را نيز بعنوان نامهاي كربلا آورده است؛ كه نيازي به ترجمه ي آن نبود.